جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ دی ۱۸, چهارشنبه

چرا نژادپرستان تیشه به ریشه فرهنگ ما می زنند ؟! نوشته:ابو محمد المحمراوی


نظر به اینکه مدتی است رژیم ایران و به موازات آن اپوزسیون نژادپرست فارس منشئ بر هجوم خود به آداب ورسوم مردم کهن تاریخ عرب احوازی افزوده ومثل گذشته با پنهان کردن نقاط مثبت وفراوان قبائل عربی و بزرگ نمائی نقاط سلبی واکثرا بایکوت شده،
،قصد دارند جوانان عرب را با زمینه خودکوچک بینی وتنفر ازخویش روبرو سازندتا بدینوسیله به عمر ووجود غاصبانه خود در سرزمین ما بیفزایند،برآن شدم تا به شرح مختصری ازاین راهبرد خبیثانه بپردازم،خصوصا وقتی همراه شدن چند عرب،ترک،کرد وبلوچ آنسیمیله شده را در راستای این راهبرد منافقانه ونژادپرستانه مشاهده می کنیم، قطعا وظیفه روشنگری ولو متواضعانه برعاتق ما سنگینی می کند.
شکی نیست که در هر جامعه سنتی نقاط ضعف و نقاط مثبتی وجود دارد،هنگامی که سخن از عرف شایع می کنیم حتما منظور همان عرف زائیده معرفت زمان ومحیط ملی وجغرفیائی خودی است،تردیدی نیست که همه جوامع بشری دوست دارند که سیر تکاملی خود را سریعتر طی نمایند و در این مسیر نقاط سلبی  ورسوبات منفی موجود را از جامعه خود بزدایند، طی کردن سیر تکاملی دارای شرایط وقواعد وملزوماتی است که بتدریج وبه دو صورت مهیا می شود و در هر دو صورت نیاز به پیش زمینه اجتماعی دارد،اولین ومهمترین عامل  پیش زمینه چنین تحولی،آزادی و استقلال جامعه واحد(من حیث فرهنگ آداب و سنن) وسرزمین از چنگ غاصب قهری می باشد.
تردیدی نیست که بقاءدغاصب در سرزمین مغصوب که با مغصوب الحق والارض هیچگونه نقاط مشترک زبانی وفرهنگی نداشته غیر ممکن است،لذا غاصب اولا سعی در خلق نقاط مشترک ویا تقویت نوع ضعیف ومشابه موجود بین قوم غاصب ومردم مغصوب الارض می کند.ثانیا –نظربه اینکه غاصب بود ونبودش در سرزمین مغصوب را درعدم پیشرفت علمی ذی حق می داند،ابتدا امکانات موجود چنین پیشرفتی را ازمالکین زمین ولو ابتدائی  صلب وضمن مسدود کردن راه بهتر فهمیدن(عدم راه اندازی مدارس به زبان مادری) شروع به جا انداختن اداب وسنن خود کرده زبانش را بجای زبان صاحبان زمین جایگزین می کند،با چنین محرومیتی مسیر تکامل میلیونها انسان را از کودکی می بندد هم زمان غاصب با راه اندازی مدارس ومراکزآموزشی به زبان مادری برای قوم خود، راه پیشرفت همه جانبه ویکطرفه آنهم حساب دیگران وبنفع خودش مصادره ومیلیونها غیر فارس را از کودکی از زندگی می اندازد.                                                                                                    .
در نتیجه غاصب پس از تسلط قهری برمغصوب الحق در اولین گام وبرای بقاء بی دردسر در سرزمین مغصوب اقدام به گره زنی فکری بین قوم متجاوزخودش وصاحبان ومالکان سرزمین مغصوب کرده،با بزرگ نمائی و تقدیس نقاط گره زده فکری و اهمیت بی مورد به نقاط مشترک (مثلا خرافات مذهبی وتاریخ جعلی)بطور غیر محسوس راه محو ونابودی اسم و رسم وآثارتاریخی مالکان اصلی سرزمین را پیشه خود کرده، ،سپس برای ادامه بقاء خود به شخم زنی و ویران کردن بنیان اجتماعی مالک الارض می پردازد،قوه قهریه را فقط علیه نخبه وروشنفکران معترض بکار گرفته و از اعدام آنان برای ارعاب دیگران استفاده می کند.
از یاد نباید برد که هرگز در زیر چتر غاصب وغارت گر نمی توان پیشرفت فرهنگی مطلوب ودر حد ادنا را رقم زد،آنهم غاصبی که با انگیزه نژادپرستانه وبا طمع غارت ذخایرنفت( طلای سیاه)  آمده و قریب یک قرن شیرینی بیش از 1400 میلیارد دلار را در دهان مزمزه می کند،چنین غاصبی نه تنها مانع سیر تکاملی جامعه مقهورومغصوب الارض می شود بلکه به بهانه های  مختلف و با برنامه ریزی وهدفمند مانع پیشرفت فرهنگی وعلمی مغصوب الحق می شود.
اعتماد مغصوب الحق به غاصب وانتظار وامید بستن به او نه تنها غیر عاقلانه بنظر می رسد بلکه ناتج همان راهبرد تحمیق است ،آیا پس از قریب یک قرن دل بستن به این وآن وطناب را از درخت بید باز و به درخت بید دیگری بستن وگاهی با طناب گفتگوی تمدن خاتمی و گاهی با منشور حقوقی روحانی ویونسی به چاه رفتن را می توان راهبردی عاقلانه پنداشت،یا نوعی گدائی مال باخته ازسارق است؟!!
با مقدمه فوق به عملکرد غاصب برای بقاء در سرزمین مغصوب می پردازم.
پس ازتوطعه و قشون کشی رضاپهلوی وبه اسارت بردن شیخ خزعل از محمره، رژیم قبلی وفعلی ماندگاری خود را به سه طریق جستجو وادامه داد.1- قوه قهری 2- خلق ذهنینت خود تنفری از گذشته و ترسیخ خودکوچک بینی درعرب احوازوهچنین ترک وکرد وبلوچ .. 3- ربط مذهبی تشییع عرب احوازی وتقلید از مرجعیت وابسته به غاصب.
1-قوه قهریه –شک وتردیدی نیست که اساسا رضاپهلوی با یک کودتای نظامی وباخیانت در امانت قدرت را در طهران بدست گرفته وعملا پس از تسلط در طهران وجلب نظر توطئه گر پیر سیاست همراه  با چکمه پوشان به محمره رفت، شیخ خزعل و تعدادی از شیوخ وفادار به او را به طهران برده وتاریخ بی طرف شاهد علی ذالک است.این قوه قهریه با ساخت پادگانهای نظامی و سلطه و سلاح واعدام و شکنجه ساواک واطلاعات وتیر و جرثقیل  تاکنون ادامه دارد.
2-  خلق خود تنفری ازگذشته وحال خویش= از اولین روز پس از اسارت شیخ خزعل، رزیم پهلوی با خرید چند خائن  شایعاتی را با چاشنی وسیاه وبزرگ نمائی از عملکرد استبدادی خزعل تبلیغات مسمومی را براه انداخت،در زمانی که رضاشاه با کودتا سلطه ای خونین را دنبال می کرد،عوامل پهلوی بوسلیه ساده لوحان به  شایعات دروغ علیه شیخ خزعل تحت عنوان مستبد ودیکتاتورعمومیت بخشیدند،بارها با چنین شایعات وخلق کراهیت فی مابین عشایر فتنه خونین راه انداختند واگر بیداری ریش سفیدان و سران عشایر نبود چه بسا درگیری های خون باری من حیث زمان وعددبین شعب الواحد رخ می داد.
3- گره زنی مذهبی = هردو رژیم پس از اینکه در گره و ربط تقلیدی وخرافی تزریقی تشییع ایرانی با تشییع احواز العرب موفق ومطمئن شدند ومراجع زائیده رحم غاصب تبدیل به مهره وصل دینی و با قدسیت (کاذب)ماسک الامور دینی عده زیادی از اهالی وصاحبان زمین وذخایر گردید،خیال حاکمان طهران وغاصبان با این موج سواری انهم بنام دین و اعتقاد راحترشد، نه تنها کسی فتوای حرمت وجود غاصبانه شان در سرزمین غیر را صادر نمی کند،بلکه با فتاوی همان مراجع خود تراش بیش از 87 سال باطل وحرمت بودنشان را حلال وبا چنین پوشش مقدسی  سرگرم قتل و غارت ذخایرهستندوطامه کبری آنجاست که خیلی از مردم عرب وابسته به تشییع ومرجعیت ایرانی،خمس دست رنج خود را پس از دست بوسی دو دستی تحویل مراجع تقلید ایرانی می کنند.
از1925  واز لحضه موفقیت رژیم های غاصب درگره زدن تشییع مردم عرب احواز به تشییع پرخرافات تشییع ایرانی، فرهنگ دینی واعتقادی مردم عرب احواز از اصل واخلاق دین محمدی وآل بیت سلام الله علیهم فاصله گرفته وبسمت ترویج وترسیخ خرافات  تشییع وارداتی رفت،یکی از علائم این فاصله گیری کثرت حسینیه ها وعباسیه ها وتکایا وقلت مساجد آنهم مساجدی اکثرا مهجور یا خالی یا با کمی امکانات وقلت نمازگذارروبروست، بطوری که خیلی از مناطق فاقد مسجدهستند.
به استناد آمار رسمی فقط در محمره(خرمشهرجعلی) 800 حسنیه وجود دارد،درحالی که در این شهرفقط 59 مسجد بعضا نیمه تمام موجود است،حال جای سئوال دارد آیا در محمره 800 خانه استاندارد سکونتی وجود دارد؟وضایعه خیلی اسفناک آن است که  آمارمدارس ومراکزطبی وبهداشتی خیلی از آمارحسینه ها کمترویا وجود ندارد مثلا بیماران خصوصا دیالیزیها  برای شستشوی کلیه ها به احواز ودر 120 کیلومتری اعزام شوند.درحالی که قریب 1000 حسینیه رسمی وغیر رسمی فقط برای ده روز درسال(عشرة محرم)مورد استفاده گریه وزاری و عزاداری( مشروط به اینکه مواظب کفش و دمپائیت باشی )قرار می گیرد.ودههاهزار عرب در خرابه زندگی وپول نان خالی خود را از کمیته امداد وبهزیستی گدائی می کنند.
رژیم پهلویون که از رسوخ چنین تفکرات تحمیقی بین مردم عرب احواز بی نهایت خوشحال بوده وبا مرجعیات خودتراش نقاط مشترکی رادنبال می کرد،با یک دست که همانا معممین خودفروخته محلی بودند در حسینیه ها سینه می زد وبا دست دیگرهمراه با دیگرنژادپرستان  در طهران و اصفهان وغرب مشغول عیش ونوش وساخت و پاخت بود.
اکنون هم  رژیم فعلی که ادعای نمایندگی خدایی کرده وجانشین امام قبل از پیامبر شده، برشدت وحدت ترویج خرافات وامام زدگی افزوده،درحالی که سعی دردور کردن عده  زیادی از اصل دین واخلاق ورسم ورسوم  دارد، خود و سردمدارانش در طهران و...مشغول غارت و اختلاس هزاران میلیاردی نفت وگاز احوازیها است.،متاسفانه معدودی از مردم عرب احوازی با ظاهری دینی ویا با ظاهری روشنفکرانه وبعضا بامزدوری مستقیم دست در دست رژیم یا اپوزسیون گذاشته دانسته یا ندانست،به تنها باقی مانده و یادگار آداب و سنن درروابط اجتماعی مردم عرب که همانا روابط  واصول قبیله وآداب و سنن عشایری است  به بهانه چند مورد بایکوت شده منفی یا ضعیف و بی اثر همراه غاصب تیشه به ریشه می زنند.
((جای بسی تعجب است که عده ای از این جماعت عرب ومدعی احوازی فقط با حمل نقاط سلبی قبیله گرائی وبا چنین تفکر غیر قابل مهارعازم کشورهای غربی شدند و با جایگزین کردن نام گروه وجماعت خود بجای نام قبیله  همچنان فقط حامل چنین اندیشه ای از قبیله گری هستند و متاسفانه هنوز موفق به رهائی خود از چنین تفکری  نشده اند.
از جانبی اخیرا معدود عرب در داخل احواز با نشستن در همان حسینیه ها که عایدی بغیر از ترویج خرافات وتخدیر امتشان برایشان نداشته به خواسته مذبوحانه رژیم در داخل احوازو در راستای اهداف خبیثانه ومنبعث از افکارنژادپرستانه غاصب با انگیزه  تداوم غصب وغارت گام نهاده و با تیشه ای که رژیم بدستشان داده ،باتلقین وبزرگنمائی های دوموردازدورخارج و ازبین رفته و بایکوت شده رسوم نادرست قبیله ای ، تیشه به ریشه عرف وبنیاد اجتماعی و عشایری خود می زنند،تردیدی نیست که در جهان امروزی همه برتسریع در راهبردجوامع خود بسمت مدنیت بهترتأکید می کنند،اما سئوال ما از این خودشیفته گان خود باخته  این است،آیا همراهی شما با چنین هجمه هدفمند، آنهم قبل از رسیدن به حقوق مدنی وفرهنگی،اجتماعی،اقتصادی وسیاسی در قالب حقوق مستقل شهروندی واقعی و نهادینه کردن حقوق ملی مستقل درچهارجوب حقوق بشر چگونه تن به همراهی با غاصب برای نابودی آثار هویت فرهنگی خود می دهید؟
آیا با ازبین بردن یا کم رنگ کردن آداب و رسوم عشایری خصوصا در حل وفصل اختلافات خونی ومهم  باعث فراق وخلاء اجتماعی در جامعه عرب احوازی نمی شوید؟ یادمان باشد که علی رغم استقرار موسسات رژیمین غاصب و منجمله دادگستری  هنوز محاکم رسمی غاصب از حل مشکلات ودعوای مهم بین مردم عرب احواز نه تنها عاجز است، بلکه در خیلی موارد باعث تعمیق خلاف ودشمنی وکینه شده است.
گیریم که با اخلاص وندانسته به دام توطئه غاصب برای از بین بردن آداب و رسم ورسوم مردم عرب وحاضنه خود شتافتید،اما چرا لحظه ای به عملکرد  خود رژیم در طهران واصفهان که تاکنون در زندانهایش قتل و تجاوز جنسی رخ می دهد نظری نمی اندازید،دو تن از ارکان دیروز خودش و منتظری را سالها بدون محاکمه زندان خانگی کرده،اختلاس هزاران میلیاردی وپاشیدگی اخلاقی مردمش با سالی ده میلیون پرونده درمحاکم رقم زده،آیا دخالت مستقیم رژیم در امور شخصی مردم را مشاهده نمی کنید؟ وهزاران مورد دیگر،حال بعد از غارت ذخایر وخشکاندن میلیونها نخل،وغصب زمین وزمان وخشکاندن هور وکارون وکرخه وآلوده کردن آب و اکسیژن بر فرزندانتان، می خواهند تو را همراه خود کرده باقی  مانده آداب و رسوم عشایریت را ریشه کن کنندوبا تخریب آخرین مآوای حل مشاکل را با کینه نژادپرستانه مدفون کنند؟مگر نژادپرستان مدنیت دارند که بخواهی آنرا جایگزین آداب و سنن ورسم ورسومات خود کنی؟قطعا فاقد الشئ لایعطیه والخ.
یکی از دلایل رسوخ وترویج جهل وخرافات بین عده زیادی ازمردم عرب احوازومشارکت مراجع تقلید ایرانی در چنین طرح و مشروع،  تخدیر ذهن وفکر عرب احوازی وانحراف اندیشه حق طلبانه احوازیها درعدم  پیروی از امام حسین علیه السلام است،بیقین اگر مقام و فرهنگ حق طلبی امام حسین که آمیزه ای ازحق طلبی  و شجاعت تا پذیرش شهادت را با صداقت به  مردم عرب احواز منتقل میکردندو از هزاران حسینیه در احوازوشهرهای تابعه استفاده بهینه فرهنگی کرده ودرس استقامت وشجاعت امام حسین را تا شهادت درس می دادند، بتأکید هیچ غاصبی قادر به ماندن در سرزمین مغصوب به مدت 89 سال نبود.
اما دکاکین مرجعیت ایرانی و مزدوران محلی آنان در راستای اهداف رژیم های غاصب فقط گریه وزاری واخیرا سنج ودمام وعزای رقصی را از نهضت امام حسین نصیب مردم عرب احوازکردند،حسینیه داران عزاداران شکم گرسنه با بی خیالی به نماز و رکن دین فقط برای یک نهارویک بشقاب برنج تایلندی بکار می گیرند،اگر هم عزادار با سینه سرخ پابرهنه به خانه اش برنگردد.
بخوبی بیاد داریم که مراجع ایرانی تاب تحمل ظهورفقیهی جامع الشرایط از بین خود مردم عرب احواز ومحمره را نداشتند،بهترین سند ادعای ما ظهور فقیه عالیقدر ومجتهد جامع الشرایط حضرت آیة الله ا...شیخ محمد طاهر شبیر خاقانی(ره)   بود وی پس از سالها درس و تدریس در حوزه نجف بدرجه اجتهاد رسیده و علم وفقهات وی موردتآید بزرگان حوزه وقت نجف بودو با چنین اندوخته علمی،فقهی وفلسفی  به محمره بازگشت،امامراجع ایرانی هرگز مردم عرب احواز را که من حیث تقلیدواز طریق آخوندهای بی سواد به آنها وابسته بودند، برای اخذ جواب سئوالهای اکثرا ساده شرعی  به سمت این فقیه عالیقدر رهنمون نکردند.وسلام  4/1/2014
ازعلل نوشتن این مقاله این خبر است= http://farsnews.com/newstext.php?nn=13921014000240
مدیر اداره تبلیغات اسلامی خرمشهر تصریح کرد: در خرمشهر بالغ بر 800 حسینیه و 59 مسجد وجود دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر