جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ آذر ۲۴, یکشنبه

حقیقتی عارفانه یا توقعی احمقانه نوشته: ابو محمد المحمراوی

خوبی کلام درصراحت آن است که درمثل عامیانه می گویند الصراحا راحا حال آن عده ای که به رهنمود استادانشان گاهی دل به رفسنجانی می دهند، گاهی دل به حسن روحانی و برای منشور حقوق شهروندی وی پیازخورد میکنند،آیا برای یک بار سوابق این دو نفررا در 34 سال گذشته مرورکرده اند،اگر سران اپوزسیون فارس با رژیم قبلی و فعلی درسرکوب و قتل عامهای کرد،عرب وبلوچ و... هم سو وهم مخرجند،حداقل از خود بپرسند که درمرحله قتل عامهای 67 و قتلهای زنجیره ای، رفسنجانی و حسن روحانی چه کاره بودند؟! خیلی باید احمق باشند کسانی که ندانند خمینی مستقیما تحت تاثیررفسنجانی بود،خیلی باید احمق باشند کسانی که ندانند حسن روحانی دبیر شورای امنیت ملی بود وندانند شورای امنیت ملی یعنی چه!!.
اگر قرار بود قوم ودستیاران رفسنجانی و حسن روحانی به حقوق شهروندی احترام بگذارند، چرا وزیر اطلاعات وخارجه رفسنجانی شهروندانشان را درخارج و داخل بقتل رساندند؟،اگر این دونفر ودارودسته شان به حقوق شهروندی احترام می گذاشتند چرا محمد خاتمی وضلع سومشان، خون قتلهای زنجیره ای را پایمال کرد، مگر کسی بغیر از رفسنجانی و روحانی و خاتمی قانون اساسی را علم کرده وبارها با قسم خوردن تعهد به اجرای آن نمودن؟مگردرخواست مهاجرانی برای استمرار ریاست جمهوری رفسنجانی را فراموش کرده اند؟

وقتی درمیان کرد وعرب و بلوچ و...دل به حسن روحانی داده وسخن ازحقوق شهروندی وی می سپارند، آیا از خود می پرسند که درزمان چه کسانی قتل عام محمره وکردستان و ترکمن صحرا رخ دادوتاکنون توجیه می شود؟پس چرا این مدعیان قاتل خون همشهریان وهمزبانان خود را برای قدرت برزمین ریختند و اجسادشان را مثله کردند؟چرا اصل 15 و19 همان قانون اساسی مصوبه خودشان را زیر نعلینشان گذاشتند و بارها به ریش آنسیمیله شده ها خندیند؟جالب است وقتی که رژیم بقصد کلاهبرداری اجرای اصل15و19 رامطرح می کرد اپوزسیون فارس منشئ از اولین معترضان آن بودند،دیدیم که چگونه نویسندگان ملی گرا(تاجیک وکاظمیان)باقلم مسموم خود خانم شادی صدررا بعلت بازگشائی پرونده سرکوب محمره (1979)موردهجوم قرار دادند.
مگر می توان پذیرفت که حسن روحانی واستاد برومندش جناب رفسنجانی از فتوای قتل مخالفین در خارج وداخل کشور بی اطلاع بودند،بفرض محال بی اطلاع بودن از فتوی، چرا پس ازرسوائی همراه خاتمی سعی در پوشاندن کرده و خون بی گناهان را پایمال کردند؟ آیا از خود پرسیدند چرا پس از رسوا شدن قتلهای زنجیره ای در تهران،دستگاه مخوف اطلاعاتی تا مدتی در استانها و شهرستانها مشغول اجرا دستور قتل های پنهان بوده، بعضا قبل ازاجرا افشاء و بعضا اجراء کرده، اما بعلت عدم قدرت و دست رسی اولیاء دم ووحشت و ترس دم فروبستند یا با تهدید قاضی امنیتی مجبور به رضایت شدندوتاکنون برای حفظ جان خود و بستگان سخنی به میان نمی آورند.
حتما کسانی که دوره اول ریاست خاتمی وباصطلاح اصلاحیون وایام وزارت ارشاد مهاجرانی را بیاد دارند که خیلی از نویسندگان اصلاحی از ترس صلاخی نیروهای باصطلاح خودسر اطلاعات شاخه خارج وداخل ناچار بودند که به اسم مستعارمقاله نوشته و از انتشار عکس خود برای رعایت حداقلی سلامتی خویش خودداری می کردند،چه رسد اگر نویسنده ای عرب،کردوبلوچ باشی وبا قلم خویش افکار همه پست اندیشان نژادپرست رژیم و اپوزسیون را نشانه روی قطعا اگر احتیاط را در حد امکان رعایت نکنی، باید مثل پوینده ومختاری و...جانت راهمانند قلمت کف دستت بگذاری،تنها کسانی این خطر را درک می کنند،که همانند کانون نویسندگان مسافراتوبوسی بودند که اطلاعاتی ها خواستندآن را روانه دره حیران اردبیل کنند.
خیلی باید احمق باشد کسی که گول منشورشهروندی حسن روحانی را بفال نیک بگیرد ویا سخن وی (برای ما کورد و غیر کورد فرق ندارد) هنگام تعیین استاندار فارس برای کردستان را باورکند.آیا احمقانه نیست که چنین سخن دروغ ونفاق آنهم به طول 88 سال را باورکنیم؟ایا برای یک بار قانون اساسی منحط را قرائت نکرده اند؟آیا فرزند فارس سمنان،اصفهان،کرمان،تهران وشیراز که بمدت 88 سال ونسل اندر نسل به زبان مادری تحصیل کرده وجاده علم،صنعت واقتصاد را یکطرفه رفته با میلیونها کودک معصوم ونسلا بعد نسل غیر فارس که از چنین نعمت و حق اولیه اش عمدا محروم شده برابرند؟
خیلی باید احمقانه فکرکرد واعتراض اصلاح طلبان ومن جمله مقتدائی (استاندار)را به انحراف آب کارون را باور کرد،مگر بغیر از اصلاح طلبان فعلی کسی دیگر باعث مصادره زمین های مردم عرب به بهانه نی شکرشد؟مگر اصلاح طلبان دررحم چنین رژیم سفاکی پرورش نیافته اند؟مگرمدعی گفتگوی تمدنها سرکوب تظاهرات جوانان عرب 2005 را فرماندهی نکرد؟آنروزهائی را باید بیاد آورد که دربحبوحه تبلیغات 1376چگونه خاتمیون حقوق شهروندی و اصل 15 و19 رابرسرگذاشته وچهره خندان خاتمی را نشان دادندتا باکشاندن مردم خصوصا غیر فارسها را بصنوق رأی هشت سال سوپاپ خاتمی را برای بقاء ومشروعیت رژیم تراشیدند.
خیلی احمقانه بنظرمیرسد که پس از1000 روزحصر کروبی،موسوی ورهنورد وبرای چندمین باربه سخنان رفسنجانی،روحانی وخاتمیون اعتماد کرد،زیرا از دوحال خارج نبوده، اگر دردوحالت صدق نکند،اولا= اگرحضرات برای حقوق شهروندی اعتباری انسانی قائل بودند چرا تاکنون اقدامی برای رفع حصرغیر قانونی همراهان (لروترک)نکردند(الف=یا موافق حصرند ب= یا عرضه وشهامت این کار راندارند)حال توقعی احمقانه نیست تا از چنین افرادی که در 34 سال گذشته در جنایت کبیره وضغیره رژیم دخیل بوده اند توقع برسمیت شناختن حقوق شهروندی واجرای آن راداشت؟!!مگرنه ایران 65 سال پیش تن به اجرای مفاداعلامیه جهانی حقوق بشروکنوانسیونهای مربوطه داد؟!
ثانیا=حال که روحانی با سوء استفاده از پیش زمینه هائی که موسوی و کروبی وبا مقاومت در قبال خامنه ای برای انتخابش ایجاد کردند،وبه احترام خون کسانی که در کهریزک در اثر تجاوز جنسی جان دادند،چرا بطور شفاف وازهم اکنون با مردم سخن نگفته و موقعیت خودش را در چرخه قدرت بیان نمی کند؟حتما پس از هشت سال ریاست وتقسیم کیک با رهبرش،همانند خاتمی تدارکاتچی، سرازآبدارخانه اقای خامنه ای درآورد.صرف نظر از سوابق چنین افرادی،با توجه به آمار سه ماهه اعدامها آیا توقع احمقانه نیست که حسن روحانی منشور حقوق شهروندی نوشته وآنرا اجراء نماید؟ در پایان به کسانی که امید به منشورحقوق شهروندی حسن روحانی دل بسته اند این مثل عربی را بیاورم موت یا حمارحتی یأتیک الربیع.یا بقول فارسها (بزه بمیر بهار بیاد) 2/12/2013 http://rahedigar.net/1392/09/10/manshor-hoghoogh-shahrvandi/ http://khabarnegaran.info/article.php3?id_article=1170 http://khabarnegaran.info/article.php3?id_article=1144


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر