جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه

زن احوازي اولين قرباني تيغ پاکسازی نژادی نوشنه: مني عودة

متاسفانه حقوق زن عرب احوازي از هميشه مورد بي توجهي قرار گرفته و به طور كلي پايمال شده است. جداي پايمال شدن آن توسط خانواده ،جامعه ومحيط نيز  نقش وسيع تري در اين ميان دارد و همچنين حكومت خودكامه فارس برای پياده كردن سياست های پاكسازی نژادی, زن عرب را مورد هدف قرار داده.   نمي خواهم در اينجا به چگونگی پايمال شدن حقوق زن عرب توسط خانواده و محيط بپردازم زيرا كه  اين موضوع به تحقيق و بررسی متخصصانه از جانب دانشوران مسائل خانواده و اجتماع مربوط می شود و انها بايد به اين مسآله پرداخته و ان را مورد أهميت و نقد و بررسي قرار دهند.
و اما نكات  مهمي كه مي خواهم به انها بعنوان يك شهروند عرب احوازي كه حق راي در موردشان دارم أشاره كنم, و ان هدف قرار گرفتن زن عرب توسط حكومت خبيث اخوندی است كه در سالهای اخير رشد بالايی داشته و متاسفانه  بسياری از اين زنان بيگناه خود نمی دانند كه مورد هدف قرار گرفته اند.
يكی از اين نكات، سقط ناخواسته (Miscarriage) جنين است كه اخيرا بصورت غير طبيعی در ميان زنان عرب أفزايش يافته و دلايل آن برای انها مبهم بوده و به جرات ميتوان گفت از جانب وزارت بهداشت و مسؤولان مربوطه مورد أهميت قرار نگرفته . ألبته قابل ذكر است كه طبق امارهای غیر دقیق و غیر رسمی كانون پزشكي ايران، سقط جنين خواسته(Abortion) و ناخواسته( Miscarriage) رشد ٢٠% درشمال  الاحواز( خوزستان) داشته كه رتبه ي اول در کل ایران را به خود اختصاص داده. سن بالآي زن ، ابتلا به ديابت، هورمون هاي نا متوازن زن و بيماريهاي روحي و رواني إز مهم ترين و مؤثر ترين عوامل سقط جنين در هفته های اول بار داری است. اما متاسفانه بيمارستان های احواز در سالهای اخير پذيرای زنان جوان عربی است كه سقط جنين ناخواسته داشته و بسياری از انها سابقه هيچ كدام از بيماريهای ذكر شده را دارا نبوده اند. لذا مورد  اهميت قرار نگرفتن اين امرتوسط مسوولان مربوطه و مبهم بودن دلايل آن را ميتوان عمدی و برنامه ريزی شده تلقی نمود.
نكته ديگر اينكه زنانی كه در اين ميان موفق به حفظ جنين و بارد اری خود شده توسط متخصصين زنان و زايمان مورد كنترل قرار گرفته و برای انها وقت معين اجرای عمل جراحی سزارین(Caesarean) گذاشته  ميشود. به طوركلي طبق امارهای جهانی 10 % زايمان ها در جهان به صورت سزارينی انجام ميگرد (و آن در شرايطی است كه سر نوزاد بزرگتر از لگن مادر و يا جنين در پوزيشن مناسبی قرار نگرفته) در حاليكه امارهای غير رسمي ايران عمل سزارينی در ايران را 35 تا 40  درصدی نشان ميدهد كه در سالهای اخير اين در صد رشد خيالی و فراوانی داشته. سزارين جدای اينكه از لحاظ زيبايی تأثيرات منفی بر اندام زن باقی ميگذارد، از لحاظ پزشكی نيز زن ملزم به رعايت مقرراتی است كه از جانب پزشكان بر وی تحميل ميشود. اين مقررات شامل كنترل بارداری در كوتاه مدت (حد اقل دو سال)به دليل عدم التيام زخم عمل سزارين،و همچنين به زنان سزارينی هشدار داده ميشود كه نمی توانند بيشتر از دو و يا حد اكثر ممكن سه فرزند داشت, زيرا بارداری های مكرر جان مادر را در معرض خطر قرار ميدهد.علاوه بر اين، هزينه سزارين هم اكنون سه برابر حقوق ماهيانه يك كارمند دولتی است. عوارض بيهوشی و افزايش دهيدراسيون(Dehydration) و عفونتهای زخم  سزارين و استفاده مرتب از داروهای مسكن و افزايش بيماريهای افسردگی و روحی روانی را نيز ميتوان از تاثيرات جانبي(Side Effects) سزارين نام برد .شايد بتوان گفت در اين ميان در صد بسيار كمی از ميان زنان عرب احوازی موفق به زايمان طبيعی ميشوند و اين دسته از زنان در واقع زنانی  ميباشند كه در شرايط بسيار سخت مادی قرار دارند و پرداخت هزينه مراجعه به كلينيك و يا عمل سزارين برای انها غير قابل تحمل است و يا زنانی كه از لحاظ فرهنگی در سطح پايينی هستند و از اهميت به سلامت جنين و شرايط بارداری سالم غافل  وبه دورند. متاسفانه بيشتر اين زنان در طول بارداری و پس از زايمان دچار بيماريهای مختلفی از قبيل بيماريهای عفونتی و رحمی و بيماريهای روحی روانی و سوء تغذيه ميشوند و همچنين نوزادانی كه در اين اوضاع متولد ميشوند نيز غالبا از لحاظ سلامت درمعرض خطر هستند (به دليل عدم مراجعه به بهداشت و مطلع نبودن از نيازهای اوليه كودك از قبيل واكسيناسيون(Vaccination) به وقت و معاينه نشدن نوزاد و مطلع نشدن به موقع از ابتلا به بيماريهای شايع در منطقه). به طور كلی زنان عرب أحوازی شانس بسيار كم و نا چيزی برای داشتن دوران بارداری سالم و تحت نظر متخصص زنان و زايمان همراه با زايمان طبيعی دارند.

سومين نكته ای كه در واقع مكمل نكات فوق ميباشد اجرای عمل لوله بندی(Tubal Ligation)، ( جلوگيری از عمل تخمد انها یا تخم گذاری در لوله رحم) برای زنان پس از زايمان سزارينی  در بيمارستانها و بدون درايت انان ميباشد. اين زنان بعد از گذشت زمان با عوارضی از قبيل: احتمال تغيير ميزان قاعدگي, افزايش احتمال حاملگی خارج رحمی(در صورت وقوع بارداری), خطرهای بيهوشی وايجاد كيست تخمدان وغيره ميشوند. لذا اين زنان به ناباروری خود شك نموده و بعد از مراجعه و پيگيری وصرف هزينه های كلان به حقيقت پی برده، بعضی از انها موفق به باز كردن لوله های رحم و بارداری مجدد شده و بسياری از انها كه اغلبيت را تشكيل ميدهند با حقيقت تلخی روبرو ميشوند و آن اينكه لوله های رحمی انها فقط مسدود نمی باشند بلكه بطور كلی توسط عمل جراحی بريده و قابل باز شدن نيستند . به اين معنا كه اين زنان جوان هرگز قادر به باروری نمی باشند و حق مادر شدن دوباره را ندارند، حقی كه خداوند ان را نصيب زن كرده، زنان بيگناه عرب آن را به دلايل عرب بودنشان توسط حكومت ايران از دست مي دهند. رژيم اخوندی برای پياده كردن نقشه های پليد و شوم خود اينگونه به حقوق طبيعی و خدادادی زنان نيز رحم ننموده و انها را هدف قرار داده تا بدينوسيله از زاد و ولد عربها جلوگيری كرده و زنان عرب را قرباني سياست های غير انسانی خود نموده و به هدف خود كه مهانا پاكسازی نژادی است دست یابد.

منى عودة
2013/10/26

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر